داستان مِـــــستر اوریگامی

از لکنت زبان تا اوج سخنوری در سیمنار ها

شاید برای بیشتر انسان‌ها خاطره بازی در دنیای کودکی‌شان لذت‌بخش باشد اما برای من هرگز این‌طور نیست. از اولین خاطراتی که در دوران کودکی‌ام به یاد دارم لکنت زبان همواره با من بوده است.

باوجوداین مشکل می‌خواستم بیشتر از همه حرف بزنم و بودن در این وضعیت باعث ناراحتی و به فکر فرورفتن پدر و مادرم می‌شد. استرس ورود به مدرسه برای کلاس اولی‌ها و مسخره‌ی دوستانم موضوع را بیش‌ازپیش تشدید می‌کرد و مراجعه به گفتار درمان و روان‌پزشک مشکلی را حل نمی‌کرد . حتی متوسل شدن به افرادی که چشم و نظر می‌گیرند به‌جز بار روانی مثبتی که برای چند روزی ایجاد می‌کرد اثر دیگری نداشت.

رسیدن به سن بلوغ و تغییرات اساسی این سن موضوع را از این هم بدتر کرد .به‌طوری‌که حتی در یک احوال‌پرسی ساده هم حوصله‌ی فرد مقابل را به سر می‌بردم.

هرگز ساعت انشا دوران راهنماییم که انشاهای زیبا و معمولاً طولانی‌ام را دوستانم برایم می‌خواندند فراموش نمی‌کنم. این حس مشابه زمانی است که به یک آشپز اجازه ندهند غذای خودش را بخورد و یا به یک آهنگساز اجازه ندهند آهنگ‌های خودش را اجرا کند..

سال دوم دبیرستان و درحالی‌که لکنت را به‌عنوان بخشی از زندگی‌ام پذیرفته بودم و برای درمان آن هیچ کاری انجام نمی‌دادم، توسط معلم ریاضی‌مان با اوریگامی آشنا شدم. او شنیده بود اوریگامی علاوه بر کاربردهای علمی‌اش می‌تواند بر روی افزایش تمرکز و اعتمادبه‌نفس افراد تأثیر بگذارد و ازآنجایی‌که لکنت بیشتر از چیز دیگری به اعتمادبه‌نفس و تمرکز ربط دارد، این هنر ژاپنی را به من معرفی کرده بود.

من تا قبل از این اوریگامی را در ذهنم در حد یک قایق و موشک محدود کرده بودم و آن را هنری خشک و بی‌روح می‌پنداشتم و به همین دلیل ابتدا مقاومت کردم .اما قدرت جاذبه‌ی اشکال زیبا و چشم‌نوازی که معلمان به من نشان داد به‌مراتب بیشتر از مقاومت من بود . آموختن را با کتاب شروع کردم. حرفه‌ای‌تر که شدم کلاس‌های “ انجمن اوریگامی ایران ” را ثبت‌نام کردم و این‌یکی از تصمیمات مهم زندگی من بود .مجبور بودم هر هفته مسیر 700 کیلومتری یزد تا تهران را طی کنم اما برای من ارزشش را داشت . ایجاد روابط خوب با دوستان جدید و احساس اینکه به هر قیمتی می‌بایست با آن‌ها ارتباط برقرار کنم در کنار شور و اشتیاقی که برای یادگیری اوریگامی در من ایجادشده بود روحیه‌ام را فوق‌العاده بالا برد .چون اولین فردی در یزد بودم که این هنر را به‌صورت تخصصی دنبال کرده بودم شروع کردم به آموزش اوریگامی در آموزشگاه‌های هنری و حتی علمی یزد .بالا رفتن عزت‌نفس حاصل از معلم شدن در سن 17 سالگی و آموزش به افرادی که معمولاً از خودم بزرگ‌تر بودند به بهبود لکنت زبانم کمک بسیار زیادی می‌کرد . سال اول دانشگاه برای اجرای برنامه در بخش هنری به صداوسیمای یزد دعوت شدم و در 90 قسمت مهمان‌ خانه‌های مردم شدم و این یعنی خداحافظی با لکنت زبان

پس‌ازاین موفقیت‌ها و مشاهده‌ی تأثیرات اساسی این هنر بر روی زندگی شخصی و اجتماعی‌ام با خودم عهد بستم برای معرفی و فراگیر کردن اوریگامی در ایران از هیچ تلاشی فروگزار نباشم . برگزاری سمینارهاو کنفرانس‌های علمی، برپایی نمایشگاه‌های بزرگ، اجرای برنامه‌های آموزشی در صداوسیما و برگزاری دوره‌های حضوری و غیرحضوری برخی از مهم‌ترین فعالیت ما برای معرفی اوریگامی به ایرانیان بوده است.هم‌اکنون نیز با تولید بسته‌های آموزشی خودآموز که سطح و کیفیتش در جهان بی‌رقیب است قصد فراگیر روزافزون این هنر را به ایرانیان داریم.